۱۳۹۴ آبان ۱۱, دوشنبه

گامهای نخست






امروز دوم نوامبر 2015 اولین روز کاری من بود که بیشتر صرف اشنائی با سیستم اداری و بار گذاری کد های کامپیوتر و اشنائی بیشتر با افرادی که به مرکز ما مراجعه داده میشوند گذشت. در پنج روز گذشته که به شهر وارد شدم بیشتر وقتم صرف اشنائی با شهر و محل خرید و چیدمان خانه موقت گذشت. هنوز نمیتوانم هیچ نظری را جع به مردم و اجتماع گرینلند بدهم. تجربه های این چند روز همگی دلپذیر بوده اند و باید کم کم به پوشیدن لباسهای زیاد عادت کنم. شنبه بعد از ظهر همکارم تلفن کرد و مرا به "کافیمیک" دعوت کرد. کافیمیک یک سنت گرینلندی است که یک نفر یا یک خانواده مقدار زیادی غذا و شیرینی تدارک میبیند و دوستان خود را دعوت میکند و دوستان هم میتوانند هر کس را که دوست دارند دعوت کنند. در خانه باز است و هر کس که وارد میشود غذا ؛ شیرینی و قهوه و چای میخورد و بعد هم خدا حافظی میکند و میرود. مهماندار خانه خانم یوهنا بود که مدرس تربیت معلم بود. به محض ورود برای من توضیح داد که این سنت چگونه است و در ضمن توضیح دا که سال پیش همسرش را از دست داده است و با کمک دوستان خوبش توانسته است بر این غم فائق اید و بپذیرد که زندگی ادامه دارد.
شب خوبی بود و از نزدیک با مردم تماس بر قرار کردم.  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر